روابط سالم و سازنده بین همسران
ارتباط چیست؟
ارتباط انگارهای است که با آن دو نفر یکدیگر را میسنجند و همچنین وسیلهای است که به واسطه آن، این سطح میتواند برای هر دو تغییر کند. ارتباط شامل رشته کامل راههای ردّ و بدل کردن اطلاعات بین مردم است، و یا اطلاعاتی را که میدهند و میگویند و نیز راههای استفاده از این اطلاعات را در بر دارد. ارتباط نحوه معنا بخشیدن به این اطلاعات به وسیله مردم را نیز در برمیگیرد. ارتباط آموخته میشود. شاید تا وقتی که به سن پنج سالگی میرسیم بیش از یک میلیارد تجربه شرکت در ارتباط را آموخته باشیم. در آن سن، از اینکه چطور خود را ببینیم، از دیگران چه انتظاری میتوانیم داشته باشیم و در دنیا، چه چیز به نظرمان ممکن یا ناممکن میآید، تصورهایی پیدا کردهایم. این تصورها راهنمای ثابتی برای بقیه عمر ما خواهند بود.
همین که آدمی دریافت همه ارتباط خود را از راه یاد گرفتن به دست آورده است، اگر دوست داشته باشد، میتواند برای تغییر آن دست به کار شود. ذکر این نکته سودمند است که هر طفلی که چشم به جهان میگشاید، تنها چیزی که همراه میآورد مواد خام است. او نه از خود مفهومی دارد، نه تجربه ارتباط با دیگران، و نه تجربه پرداختن به دنیای اطرافش. او همه این چیزها را از طریق ارتباط با کسانی که پس از تولّد مسئول تربیت او هستند، میآموزد.
ارتباط مانند دوربین فیلمبرداری مجهّز به دستگاه صدابرداری است، فقط در زمان حال کار میکند؛ همین جا، همین حالا، بین من و تو.
ارتباط چنین عمل میکند: تو و من روبهروی هم قرار داریم. حواس تو درمییابند که من چه شکل هستم، صدایم چطور است، چه بویی میدهم، و اگر بر حسب اتفاق، مرا لمس کنی، چه احساسی به تو میدهم. آنگاه مغز تو گزارش میدهد که اینها برای تو چه معنایی دارند، به تجربیات گذشتهات رجوع میکند و بر اساس آنچه مغز گزارش میدهد، احساس راحتی یا ناراحتی خواهی کرد.
زمینه ارتباط
زمینه ارتباطی اشخاص در تمام مدت زندگیشان شکل میگیرد و روی همه روابط آنها اثر میگذارد. چگونگی ارتباط در خانواده پدری، فرهنگ، جنسیت، طرز برقراری رابطه با دیگران، تجارب ناشی از روابط صمیمانه قبلی، برداشت از روابط و شخصیت، روی چگونگی این زمینه تأثیر میگذارند. بخش اعظم زمینه ارتباطی هر فرد زمانی شکل گرفته که هنوز به رابطه موجود قدم نگذاشته است. اما با این وجود، بر رابطه کنونی شما تأثیر میگذارد.
اینکه تفاوت در زمینههای ارتباطی به رابطه بهتر کمک میکند یا از کیفیت آن میکاهد، بستگی به آگاهی طرفین از آنها دارد. وقتی از زمینه ارتباطی همسر خود بیاطلاع هستیم، اغلب به اشتباه فرض را بر این میگذاریم که همسر ما از زمینهای مشابه ما برخوردار است. اما این تصور به روشنی مسئلهساز میشود.
در روابط صمیمانه، یکی از رایجترین تفاوتها در زمینه ارتباط، به جنسیت برمیگردد. برای مثال، بسیاری از زوجها نمیدانند و متوجه نیستند که زن و مرد از دو شیوه ارتباطی متفاوت استفاده میکنند. اغلب مردها بر این باورند که وقتی کسی مسئلهای را با آنها در میان میگذارد، انتظار دارد که مسئلهاش حل شود و به همین دلیل، بیدرنگ راهحل ارائه میدهند. از سوی دیگر، اغلب زنها معتقدند که در میان گذاشتن مسائل خود با دیگران راهی برای پیوند و رسیدن به احساس حمایت است، حتی اگر مسئله آنها لاینحل باشد. بیتوجهی به این موضوع، اغلب ایجاد ناراحتی میکند: زن از مسائلش شکایت میکند و مرد راه حل نشان میدهد. در این شرایط، هرگز عجیب نیست اگر زن احساس کند که همسرش به صحبتهای او گوش نمیدهد، مرد هم به این نتیجه برسد که زنش تنها قصد شکایت دارد؛ زیرا هرگز به راهحلهای پیشنهادی او توجه نمیکند.
اما زوجی که از تفاوت زمینههای ارتباطی زن و مرد آگاهند، گرفتار این سوءبرداشت از ارتباط نمیشوند؛ زیرا زن و مرد هر دو از مطلبی که دیگری مخابره میکند اطلاع دارند. وقتی شما و همسرتان از تفاوتهای موجود در زمینه ارتباطی یکدیگر آگاه باشید، این تفاوتها بسیار کمتر تولید اشکال میکنند و به زندگی علاقه و تنوّع بیشتری میبخشند.
«زمینه ارتباطی» هر فرد در حکم عینکی است که از پشت آن به همه اتفاقاتی که در زندگی رخ میدهد، نگاه میکند. اگر بداند که او و همسرش از چگونه لنزهایی استفاده میکنند، به راحتی میتوانند میان واقعیتها و برداشت خود از واقعیتها تمیز قایل شوند.
پایههای روابط
روابط صمیمانه درازمدت نیاز به آن دارد که فرد به شکلی کلّی برای شریک زندگی خود ارزش قایل شود. ارزش قایل شدن را میتوان به سه مهارت ارتباطی جداگانه تقسیم کرد:
1. احترام متقابل
وقتی از احترام صحبت میکنیم، به نگرشی اشاره داریم که همسران در آن، برای همدیگر احترام بالایی قایل هستند و یکدیگر را منحصر به فرد و ارزشمند تلقّی میکنند. علاوه بر این، همسرانِ دارای این نگرش، دوست دارند احترامشان را بر زبان آورند و آن را به نوعی، عملی سازند. بنابراین، تعجبآور نیست اگر هنگام بروز تمایل برای حل مشکلات مربوط به زوج، شاهد احترام هستیم. احترام در اصلیترین شکل خود، از طریق توانایی گوش کردن و توجه به همسر نشان داده میشود. روشن است که این تواناییها از نگرش صرف فراتر میروند و در حوزه ارزشگذاری فعّالانه و قدردانی احترامآمیز قرار میگیرند. معنای احترام این نیست که زن و شوهر عواطف و احساسات خود را، خواه به صورت خشم و سرسختی و ناراحتی روحی و خواه غیر آن، از یکدیگر پنهان و آنها را به صورت عقدههای روانی روی هم جمع کنند. خشمهای سطحی و بگومگوهای مختصر و کوتاه بین زن و شوهر در زندگی زناشویی مانند رعد و برق است و همیشه پس از رعد وبرق، باران میبارد و این باران درخت زناشویی را بارور میسازد. همچنین احترام متقابل به معنای عدم انتقاد از یکدیگر نیست. گاهی لازم میشود به صراحت از رفتار نامناسب یکدیگر انتقاد کنند و از تندخویی بپرهیزند. در این صورت نیز باید به این نکته توجه کنند تا انتقاد آنان بیاثر و بینتیجه نماند.
2. درک و فهم متقابل
درک و فهم نیز فرایندی پیچیده است که همسران به وسیله آن اطلاعات متقاعدکننده و توضیحدهنده را از یکدیگر به دست میآورند. هنگامی که ابهام وجود دارد، میتوان به همسران آموزش داد که این عبارت ساده را بیان کنند: «مطمئن نیستم که حرفهایت را به خوبی میفهمم، میتوانی بیشتر توضیح بدهی؟» این جمله ظاهرا یک تقاضای ساده برای کسب اطلاعات بیشتر است. با وجود این، در معنای ظریفتر، همسران به اشاره میگویند: «من واقعا تلاش میکنم که این مسئله را از دیدگاه تو ببینم.» در حقیقت، این همه آن چیزی است که درک و فهم به آن مربوط میشود؛ یعنی توانایی دانستن و درک همدلانه آنچه همسر تجربه کرده است. افزون بر این، نوعی پذیرش تجربه نیز هست. این به آن معنا نیست که همسران پیوسته با یکدیگر موافقند، بلکه به این معناست که آنان به چارچوبهای داوری یکدیگر مشروعیت میبخشند. در اصل، هر فرد میداند که «متقاعد شده است»؛ یعنی طرفین در مفاهیم ارتباطی شرکت داده شده و مورد تأیید و موافقت قرار گرفتهاند.
3. حسّاسیت
آگاه بودن از نیازهای همسر، یک جزء کلیدی در فرایند ارتباط است. متأسفانه به نظر میرسد که این کار نسبتا مشکل است. افراد اغلب آنقدر به فکر خود هستند که حتی از شناخت خواستههای همسرشان نیز کوتاهی میکنند. در برخی موارد دیگر، آنان برای شنیدن نیازهای همسرشان به آسانی وقت صرف نمیکنند. اما زوجهایی نیز هستند که تصمیم میگیرند نسبت به یکدیگر حسّاس نباشند؛ چون میترسند از سوی همدیگر مورد سوء استفاده قرار گیرند. در همه این موارد، نتیجه نهایی یکسان است: همسران در شناسایی و یا ارضای نیازهای یکدیگر شکست میخورند و بنابراین، از هم دورتر و دورتر میشوند.
ویژگیهای روابط سالم و سازنده همسران
روابط سالم و صحیح زوجین زمانی میسّر میشود که زوجین در امر مبادله اطلاعات و احساسات، مسائل خاصی را رعایت کنند. در این بخش، به این مسائل اشاره میشود:
1. درک متقابل یکدیگر
شک نیست که زن و شوهر از دو خانواده و در دو فرهنگ جداگانه پرورش یافتهاند. طرز فکرها، سلیقهها، طرز تلقّیها و برداشتها متفاوتند و ممکن است درباره هر مسئله اختلافنظر وجود داشته باشد. در اختلافنظر است که هریک مدعی اتخاذ شیوهای میشود و چون با همدیگر کنار نمیآیند، میگویند: همسرم مرا درک نمیکند. این خود موجب پیدایش انفجار در زندگی خانوادگی است. اما اگر دو نفر بکوشند که یکدیگر را بشناسند و از علایق و اندیشههای یکدیگر آگاهی پیدا کنند، مطمئنا به موفقیتهایی دست مییابند.
در راه درک یکدیگر و رسیدن به تفاهم، زوجین باید به این اطمینان برسند که محبوب یکدیگرند و در بینشان پیوندی حقیقی وجود دارد.
این نکته را نباید فراموش کنیم اگر انتظارات افراد از دیگران با مقدورات آنها برابری داشته باشد، آنجا درک کردن وجود دارد. در چنین موقعی، تلاش و کوشش و امید حرکت به وجود خواهد آمد. ولی وقتی انتظارات از حدود مقدورات فرد خارج باشد، درک کردن وجود ندارد و در نتیجه، سردی و یأس و سکوت به وجود خواهد آمد؛ به جای حرکت بیشتر، سکون و رکود جایگزین خواهد شد؛ زیرا وقتی کسی را درک نکرده باشیم، طرف مقابل دچار رنج و ملال شده، از حرکت و پویایی باز خواهد ایستاد.
2. تکریم یکدیگر
در زندگی مشترک زوجین، شاید رعایت آداب به صورتی کامل امکانپذیر نباشد، ولی وجود احترام متقابل برای آنها اصلی اساسی است. درگیریها و اختلافات آشکار هنگامی پدید میآیند که پرده حرمت فیمابین دریده شود و طرفین برای یکدیگر ارزش و احترامی قایل نباشند. مهمترین شیوه برای جلوگیری از بروز درگیریها در بین زن و شوهر تحکیم روابط و تکریم یکدیگر است. تکریم کردن زن به شوهر و بر عکس، طرفین را دلباخته و اسیر یکدیگر میسازد؛ آنچنان که هرگز از زندگی با همدیگر احساس سیری و خستگی نمیکنند و سعی دارند همیشه در کنار یکدیگر و دور از همهگونه فریبها زندگی کنند. حرمت گذاردن به هم یک حُسن است و هر زن و مرد باید در جستوجوی نقاط مثبت در زندگی همسر و تکریم او به خاطر آن نقطه مثبت باشد.
بزرگداشت و تکریم به شخصیت، برای همسران، بلکه هر انسانی یک نیاز طبیعی است. در اثر غریزه حبّ ذات که در طبیعت انسان نهاده شده، به ذات خویش علاقه دارد، میل دارد دیگران نیز شخصیت او را بپذیرند و گرامی بدارند.
اگر نیاز طبیعی به تکریم شخصیت هر فرد در خانواده تأمین شد، احساس آرامش مینماید و به نفس خویش اعتماد پیدا میکند. از تواناییهای خود استفاده مینماید و با دلگرمی و امید به موفقیت و کسب رضایت سایر اعضای خانواده در مسیر زندگی قدم برمیدارد، به خانواده همسر و دیگر مردم خوشبین میشود و آنان را قدرشناس و قابل اعتماد میداند و از همکاری با افرادی که قدر او را شناخته و شخصیتش را گرامی میدارند، هراسی ندارد.
همسری که مورد تکریم و احترام خانواده قرار گرفته است، به خانواده خود عشق میورزد و در احترام متقابل همسر خود، از هیچ کوششی دریغ نمیکند.
انسان برای حفظ کرامت ذات و مقام و موقعیت خود، حاضر میشود حتی از خواستههای درونی خویش چشمپوشی نماید. در احادیث معصومان علیهمالسلام نسبت به این امر نیز اشاره شده است. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: «هر که نفس خویش را گرامی بدارد، او را به ذلّت معصیت نمیکشاند.»
ایشان همچنین میفرماید: «هر که نفس خویش را گرامی بداند، ترک خواستههای نفسانی برایش آسان خواهد بود.»
اگر این نیاز طبیعی در چارچوب روابط سالم همسر تأمین نشود، بلکه بر عکس، همسر مورد تحقیر قرار گیرد و به شخصیتش ضربه وارد شود، خود را ضعیف و ناتوان و همسر خود را قدرناشناس به حساب میآورد؛ چون از همسر و خانواده احترام ندیده است، نسبت به همسر خود بدبین میشود. در این زمان است که سوءظنها و بدبینیها سراسر وجود او را میگیرد و درصدد انتقامجویی برمیآید. از اینرو، در احادیث معصومان علیهمالسلام در مورد کسانی که مورد تحقیر قرار گرفتهاند و عزّت نفس آنها مورد خدشه واقع شده، روایات بسیاری وارد شده است.
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: «هر که نفس خویش را پست بداند، خیری از او امید نمیرود.»
در حدیثی دیگر امام صادق علیهالسلام میفرماید: «هیچکس تکبّر و طغیان نمیکند، مگر در اثر ذلّتی که در نفس خویش احساس میکند.»
3. چشمپوشی از خطاها
بیشترین سفارش اسلام در مورد مسائل خانوادگی، در زمینه گذشت و اغماض هریک از زن و شوهر در لغزشها، کجخلقیها و اشتباهات یکدیگر است؛ زیرا زن و شوهر دو انسانی هستند که همانند همه انسانهای دیگر، روحیات و طرز تفکرهای دوگانه دارند. آنها که مدعیاند ما در همه موارد یک طرز تفکر داریم و در همه مسائل موافق و هماهنگ هستیم، شاید هنوز زمینه و موقعیت برایشان پیش نیامده است که خصلتهای واقعی همدیگر را بشناسند، ضمن آنکه اگر زن و شوهری با روحیه مشترک پیدا شوند، باز هم هیچکدام از اشتباه و خطا و عصبانیت مصونیت ندارد. از اینجاست که اهمیت گذشت و تأثیر آن در تداوم روابط سالم آشکار میشود.
وجود عفو و گذشت به یقین کانون خانواده را گرم نگاه میدارد، عشق و محبت را سرزنده میکند و اختلاف و مشاجرات را به پایان میبرد. عفو و گذشت نشانه حسن نیت و خوشبینی به زندگی است. عفو و اغماض به طور قطع، در عواطف دو طرف اثر خوبی میبخشد و در طرز تفکر و شیوه عمل آنها تحوّل ایجاد خواهد کرد. چه بسیار تیرگیها که در پرتو این صفت از میان برخاسته و جای خود را به صفا و صمیمیت داده است.
زن و شوهر، هر دو باید توجه داشته باشند که انسان به این سادگی و سرعت توان رسیدن به آگاهی و پی بردن به خطاها و اشتباهات خود را ندارد، باید با شیوهای بسیار لطیف و با روشی بسیار ملایم و دقیق او را به قله آگاهی رسانید، خداوند در قرآن کریم سفارش میکند که از خطای دیگران چشمپوشی کنید بلکه خطای آنان را نادیده بگیرید.
«وَلیَعفوا و لیصفَحوا الا تُحبُّونَ ان یَغْفِرَ اللّهُ لَکُم واللّهُ غفورٌ رحیم» (نور: 22)؛ باید عفو کنید و چشم بپوشید، آیا دوست نمیدارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است.
4. برخورد منطقی
از ویژگیهای روابط سالم و سازنده همسران این است که در عین انتقاد و اعتراضهایی که به عملکرد یکدیگر دارند، با همسرشان برخوردی انسانی و منطقی دارند. در مواردی ممکن است شما قدرت داشته باشید حرف خود را بر کرسی بنشانید و برتری خود را اثبات کنید و حتی آبروی همسرتان را به خطر اندازید، ولی قدرت منطق و رفتار منصفانه مانع از وقوع چنین امری میشود.
همچنین ممکن است توقّع حقی را از همسر خود داشته باشید، ولی وقتی با دیدی منطقی به آن مینگرید، درمییابید که وصول به آن امکانپذیر نیست و از عهده همسرتان خارج است. متأسفانه برخی از افراد به دست و پای همسر خود میآویزند و نیروی حرکت او را میگیرند و یا او را از کار میاندازند تا به خواسته و هدف خود برسند. به نظر میرسد اگر فردی این چنین به هدف خود دست یابد، از آن سودی نخواهد برد و در واقع، محروم و ناکام خواهد ماند، ضمن اینکه همسرش را از خود گریزان کرده است.
تعادل در زندگی مشترک زمانی برقرار میشود که روابط متقابل بر پایههای عقلانی استوار باشد. آدمی به دلیل حبّ نفس (خودپرستی)، پیوسته گرایش به جانب منافع شخصی دارد و سیاست جلب منفعت و دفع ضرر را بر خط مشیهای دیگر ترجیح میدهد. چنین نگرشی در زندگی دوران تجرّد، تا حدی عملی و امکانپذیر است، ولی در زندگی مشترک، با لحاظ پیدایش روابط و مناسبات جدید، سلیقههای شخصی زن و شوهر در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند؛ چون هریک از دریچه منفعت شخصی به زندگی مینگرد و ترجیحات او از نوع نفسانی است تا عقلانی.
در چنین شرایطی، اگر زوجین دارای اخلاق ملایم و تربیت صحیحی باشند، میتوانند به جای اعمال سلیقه شخصی و حاکمیت زور و قدرت در عرصه زندگی، پایههای استوار و مطلوبی برای حل اختلاف سلیقههای خود بیابند و منطق در صحنه زندگیشان حاکم باشد. زوجین، بخصوص مردها، باید این واقعیت را بپذیرند که هرگز اعمال قدرت، قدرت نمیآفریند، بلکه از زور و قدرت باید زمانی استفاده کنند که از راههای دیگر مأیوس گردیده باشند.
5. رعایت احکام و ارزشهای الهی در زندگی
بسیاری از اختلافات و درگیریها بدان دلیل است که طرفین به اصول و ارزشهای دینی و اخلاقی خود و همسرشان پایبند نیستند و هرگونه خلاف و ناشایستی را مرتکب میشوند، بدون اینکه از آن اندیشناک باشند. حفظ عفّت و تقوا برای ادامه زندگی سالم ضروری است. زن و شوهر در این رابطه، باید مراقبتهایی داشته باشند و ارزشهای دینی را رعایت کنند. اهمّ مسائلی که در این زمینه باید مورد نظر زنان و مردان باشد عبارت است از:
الف. حفظ عفاف:
نه تنها از دید مذهب، بلکه از دید مادی هم برای تداوم حیات زناشویی حفظ تقوا و عفاف ضروری است. این واقعیتی است که همسران پس از ازدواج در رابطه با همسر خود مالکیتی قایلند و دوست دارند همسرشان تنها از آن خودشان باشد، حتی نگاهش، خندهاش، معاشرت نیکویش انحصارا از آنِ او باشد. شخصیت زن و شوهر در رابطه با حیات خانوادگی، باید در سایه پاکدامنی ارزیابی و محاسبه شود و اگر طرفین نتوانند در این راه قدمی بردارند و یا اگر به گونهای عفاف همدیگر را خدشهدار کنند، برای همدیگر کفو (همسنگ) نخواهند بود. مرد با رعایت تقوا و حفظ عفّت خود، میتواند زن خویش را از آسیب و تجاوز نامحرمان حفظ کند و با مراقبتهای خویش، او را از خطرات گوناگون دور بدارد؛ چنانکه قرآن میفرماید: «هُنَّ لباسٌ لکُم و انتم لباسٌ لهُنَّ» (بقره: 187)؛ آنان (زنان) لباس شما هستند و شما (مردان) لباس آنانید. همسران عفیف لباس و پوشش همدیگرند. و این زیباترین و در عین حال، کاملترین تعبیری است که خالق منّان درباره حفظ عفّت یکدیگر و نحوه روابط همسران بیان فرموده است.
ب. لغو معاشرتهای بیحساب:
زن و شوهر پس از ازدواج، در حصن و حصاری قرار میگیرند که خداوند برایشان معیّن نموده است. خنده و معاشرتشان، حتی با محارمشان تحت ضابطه درمیآید تا سبب سوءظنها و تحریکها و بددلیها نشود.
مرد حق ندارد با هر زنی بگوید و بخندد، بدان حساب که چشم و دلم پاک است. زن هم حق ندارد با هر اجنبی مشاوره یا سخن داشته باشد، بدان دلیل که او را قصدی نیست. دست و چشم و گوش و دل بیش از پیش باید در فرمان خدا باشند و معاشرتها، خندهها، نگاه کردنها و سخن گفتنهایشان به گونهای نباشد که موجب برانگیختن غیرتها و حسادتها گردند.
ج. دوری از مواضع اتّهام:
رعایت ارزشهای الهی از سوی زن و شوهر و پاکی و طهارت آنها سعادت خانواده را تضمین میکند. این خطاست که انسان به گونهای عمل کند که در موضع اتّهامقرار گیرد.
6. پایهگذاری روابط بر اساس ایثار
اگرچه آشنایی به حقوق در روابط زناشویی و رعایت حقوق متقابل، همسران را از سردرگمی نجات داده، وظایف هریک را مشخص میکند، اما نباید این نکته فراموش شود که محیط خانه را نمیتوان همانند محیط سربازخانه دانست و یا نمیتوان ضوابط اداری را در خانه مورد عمل قرار داد. خانه مرکز صفا و صمیمیت و انس است؛ در عین رعایت تکالیف، باید بر اساس ایثار و فداکاری اداره شود.
در روابط همراه با ایثار، سخنی از فخر فروشی نیست؛ توقّعات خارج از اندازه وجود ندارند؛ زن و شوهر در پی آن نیستند که رتبه و مقام خود و مال و زیبایی خویش را به رخ دیگری بکشند.
در روابط همراه با ایثار، هرچه هست، صفا و گذشت است، صمیمیت و اخلاص است، و طرز برخوردها به گونهای است که گویی طرفین در هالهای از قداست و نور قرار دارند و حیاتشان شبیه حیات فرشتگان است، نه جانورانی که دایم درصدد آزار و ایذای یکدیگرند.
یکی از جنبههای ایثار و فداکاری همیاری و همکاری مرد با زن در کارهای خانه است. اگر مرد به دنبال ایجاد محبت و مودّت در دل همسر خود باشد، باید در خانه همکار همسر خود باشد.
روزی حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله به خانه حضرت علی علیهالسلام وارد شدند. حضرت علی و فاطمه علیهماالسلام را دیدند که به کمک یکدیگر، با آسیاب دستی آرد میکنند. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند: کدام یک خستهترید؟
حضرت علی علیهالسلام عرض کردند: فاطمه خستهتر است.
پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله به او فرمودند: برخیز، دخترم.
فاطمه علیهاالسلام برخاستند و پیامبر به جای او نشستند و حضرت علی علیهالسلام را در آرد کردن کمک نمودند.